چه بنْویسم
20 خرداد 1400
به نام نامی الله
قلم در دست
اشک در چشم
آه در سینه
جهان در تیره و تار
چه بنْویسم!
زبان قاصر ز بیگانه
دل بی رحم
عقل، بی منطق تر از دل
چه بِنْویسم!
از جنگ
یا که فقر کافی است
بنْویسم کودکی جان داد در آغوش پدر
یا که جوانی رُخ در رُخِ چشمان مادر پر کشید
از چه بنْویسم؟!
از دستان پینه بستهی پدر! که نمانده در بساطش آهی!
یا که چشمان کم سوی مادر! که خشکیده در چشمانش اشکی!
یا که بنْویسم، کجاستِش، دخترکِ جانِ پدر!
از چه بنْویسم که غم نوشتن ندارد!
غم، درد دارد، گریه دارد!
اشک دارد…
بریز ای اشک بریز
که بر ریختنت نه جنگ خواهی
نه ثروت!
فقط یک آه کافی است
بریز بر درد دردمندان،
بریز بی وقفه بریز…
زینب تنها
۱۳۹۹/۰۸/۱۸ ساعت ۲۱:۱۰ یکشنبه